اولا که صداتو بیار پایین. درست صحبت کن. این چه طرز صحبت کردنه با نمازگزاران؟ داد می زنی که چی بشه؟ تو چه کاره مملکتی؟ صداتو بلند می کنی واسه من؟ چه وضعشه جناب؟ حرمت این همه آدم پیر و جوون و نمازگزار رو رعایت نمی کنی، لاأقل حرمت مسجد رو نگه دار. یادت نره اینجا مسجده، سر گردنه و سر خیابون و کوچه و بازار برنج فروشی نیست. تازه میکروفن هم دستته. صدات داره تا اون سر شهر میره. همه دارن می شنون. از ادبیات بر و بیابون توی همون جاها استفاده می کنن، مسجد فرق می کنه برادر. لحن طلبکارانه رو جلوی بدهکاران خودت داشته باش نه جلوی انبوه مردم. میدان تره بار نیست. بازار میوه فروش ها نیست، مسجده، مسجد.
حرفتو بزن، مردم مختارن بپذیرن یا نپذیرن. ولی دستور نده برادر من. دستور رو ارباب و رئیس به نوکر و کارمند میدن. توی این دوره زمونه حرف زور جواب نمیده.
چطوره یه تکه چوب یا شلنگ دستت بگیری دم در مسجد وایستی، هر کی بعد از اذان دوم سر رسید به ازای هر دقیقه دیر اومدن، ده تا بزنی کف دستش؟ هر کی هم بعد از خطبه اول خودشو رسوند، موهاشو بزن. یه قیچی بردار یه تیکه از موهای زلف پریشونش رو بزن. هر کی هم جلوی سرش کچل بود، پامودی اش رو خراب کن. اگرم کسی کلا کله خودشو چرب کرده بود، برو سراغ بورگ و ابروش. از وسطش یه سانت رو بچین. بعد لیست حضور و غیاب رو هم در بیار، اسامی رو بلند داد بزن. هر کی غایب بود جمعه بعد با سرپرست خودش بیاد. چطوره؟
این حرفها رو بهش نزنی ها! تو همون اول کار بهش بگو آره. فقط و فقط بگو آره. هیچ چیز دیگه ای بهش نگو. حتی اینا رو هم بهش نگی که:
یه بزرگواری در حق عموم حضار بکن و پیش از صدور هر گونه نطقی، از خودت این سؤالات رو بپرس که چرا وقتی افراد دیگه ای میان خطبه می خونن، چون از یکی دو روز قبل مشخصه خطیب کیه، چرا اون روزا، کل اتاق مسجد جا واسه سوزن انداختن هم نیست، حتی از قبل از شروع خطبه. موقع نماز هم که بیرون اتاق و زیر آفتاب و روی سطح داغ حیاط مسجد، آدم صف می کشه، ولی وقتی تویی یک چهارم آخر مسجد خالیه؟ واقعا چرا؟ اگه قبل از هرگونه نطقی، این سؤالات رو از خودت بپرسی، دیگه روت نمیشه نطق کنی. برادر، احترام احترام میاره. توقع داری بهت احترام بذارن؟ خب خودت هم احترام بذار، به شخصیت مردم، به شعور مردم. مردم عقل دارن. مردم درک و فهم دارن و درک و فهم خیلی ها، بسیار بالاست.